۱۳۸۸ تیر ۲۷, شنبه

ایران و فرانسه در سیاست خارجی یکدیگر:باید ها ونبایدها هست ها ونیست ها

چکیده
دنیای امروز دنیایی است که بر پایه ارتباطات و کنش واکنش های ملل جهان بر قرار گردیده است.این کنش و واکنش ها که در قالب معادلات جهانی ومنطقه ای متبلور گردیده است،تشکیل نظام بین الملل کنونی را داده است.در نظام بین الملل حفظ منافع ملی وچگونگی به دست آوردن آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است.تشکیل ائتلافات و اتحادیه های مختلف و ایجادبلوکهای سیاسی واقتصادی برای رسیدن به این هدف صورت می گیرد.در سیاست دوست ودشمن دائمی وجود ندارد تنها منافع دائمی است که می توانبا اتکای به آن دوستان واگرچه فرانسه در زمرة كشورهايي محسوب مي‌شود كه از قابليت اقتصادي و نقش سياسي گسترده‌اي برخوردار است امّا واقعيت‌هاي خاورميانه‌اي بيانگر آن است كه ايران داراي جايگاه ژئوپليتيكي ويژه‌اي بوده و به همين دليل فرانسويان نگرش ويژه‌اي نسبت به ايران در شكل‌بندي قدرت خاورميانه‌اي دارند.
بررسي روابط ايران و فرانسه مي‌تواند جلوه‌هايي از تعامل سازنده كشورهاي مطقه‌اي با قدرت‌هاي مؤثر بين‌المللي را به نمايش گذارد. اين امر را مي‌توان به عنوان نشانه‌اي از ضرورت‌هاي وابستگي متقابل بين كشورهايي دانست كه از جايگاه بين‌المللي متفاوت برخوردار بوده، امّا مي‌توانند نقش هم تكميلي ويژه‌اي را ايفا نمايند.
به همانگونه‌اي كه ايران نيازمند مشاركت اقتصادي و استراتژيك با فرانسه مي‌باشد، آن كشور نيز از انگيزه‌هاي لازم براي گسترش همكاري‌هاي سازمان يافته با ايران برخوردار است.
به طور كلي ايران را مي‌توان از جملة كشورهايي دانست كه مي‌تواند نقش چالش‌گر را براي سياست‌هاي هژمونيك آمريكا ايفا نمايد. در اين شرايط طبيعي به نظر مي‌رسد كه همكاري گرايي اروپا به ويژة فرانسه با ايران منجر به افزايش قابليت‌هاي اقتصادي و استراتژيك هر دو كشور مي‌شود
در اين گزارش تلاش شده است تا روابط ايران و فرانسه در چارچوب مؤلفه‌ها و ضرورت‌هاي سياسي و اقتصادي ذيل مورد بررسي قرار گيرد:
اولاً، چگونگي روابط ايران و فرانسه در چارچوب تاريخي مورد توجّه قرار گرفته است.
ثانياً، قالب‌هاي نظري حاكم بر روابط ايران و اروپا تنظيم شده است.

ثالثاً، جهت‌گيري‌هاي سياست خارجي ايران تبيين شده است.
رابعا:جایگاه فرانسه در اتحادیه اروپاونظام بین الملل تبیین شده است.
خامساُ، شكل‌بندي‌هاي تعامل سازنده در روابط ايران و فرانسه لحاظ گرديده و نشان داده شده است كه چگونه مي‌توان زمينه‌هاي لازم براي منافع مشترك را ايجاد نموده و از ظهور تضادهاي استراتژيك اجتناب به عمل
آورد.

مقدمه

فرانسه يكي از بازيگران مؤثر در سياست بين‌الملل مي‌باشد. روابط ايران و فرانسه در دوران‌هاي تاريخي مختلفي وجود داشته است. نقطة اوج روابط ايران و فرانسه مربوط به اوايل قرن نوزدهم به ويژه در دوران بعد از انقلاب كبير فرانسه مي‌باشد.

در اين دوران روسيه جنگ‌هاي اولية خود عليه ايران را به انجام رساند. فرانسه و روسيه در وضعيت تعارضي قرار داشتند. به همين دليل فرانسه در حمايت از سياست اقتصادي و امنيتي ايران ايفاي نقش نمود.
موج دوّم همكاري‌ها مربوط به نيمه دوّم قرن نوزدهم مي‌باشد. در اين دوران فرانسه در شرايط بازسازي امپراتوري خود قرار داشت. امّا بعد از شكست 1870 فرانسه (ناپلئون سوّم) از ويلهلم اوّل نفوذ و قدرت اروپايي آن كشور كاهش يافت و در نتيجه نقش محدودي در روابط با ايران ايفا نمود.
موج سوّم روابط ايران و فرانسه مربوط به دوران بعد از جنگ جهاني دوّم مي‌باشد. در اين دوران فرانسوي‌ها از الگوي گسترش همكاري‌هاي اقتصادي و فرهنگي با ايران استفاده كردند. فرانسه تلاش داشت تا موقعيت آمريكا و انگلستان را در ايران كاهش دهد. به همين دليل نقش فرهنگي و اقتصادي مؤثري را در روابط با ايران عهده‌دار شد. دوگل در دهة 1950 و 1960 از سياست‌هاي مربوط به گسترش همكاري با ايران حمايت به عمل آورد و در نهايت نقش مؤثري را در ايجاد روابط دو جانبه با ايران ايفا نمود.
به طور كلي فرانسه عامل اصلي فعّال سازي همكاري‌هاي اقتصادي، فرهنگي و سياسي با كشورهاي خاورميانه مي‌باشد. اين روند در دوران ژاك شيراك و هم‌چنين در دوران‌هاي قبل از وي يعني فرانسوا ميتران و ژيسكارد دستن ادامه داشت و روابط ايران و فرانسه گسترش قابل توجهي پيدا نمود. اين امر نشان مي‌دهد كه ايران در حوزه خاورميانه نقش منحصر به فردي دارد به همانگونه‌اي كه فرانسه در اروپا از موقعيت ويژه‌اي برخوردار است.
سفر وزير امورخارجه فرانسه به تهران و هم‌چنين رايزني آن كشور با ايران در مورد بسياري از مسائل منطقه‌اي و بين‌المللي بيانگر وزن مخصوص ايران براي فرانسه و هم‌چنين فرانسه براي ايران است. در اين ميان مي‌توان شاخص‌هاي متفاوتي را در تبيين روابط دو كشور مورد ملاحظه قرار داد. در اين ارتباط نمادهاي همكاري ايران و فرانسه را مي‌توان در ارتباط با گزينه‌هايي از جمله منطقه‌گرايي، چند جانبه­گرايي و هم‌چنين كاهش نفوذ آمريكا در خاورميانه دانست. در حاليكه جلوه‌هايي از تعارض ايران و فرانسه را مي‌توان در رابطه با موضوعاتي از جمله حقوق بشر در ايران، فرآيند صلح خاورميانه و هم‌چنين فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران مورد توجّه قرار داد. از آنجايي كه روابط بين‌الملل تابعي از همكاري و تعارض مي‌باشد، مي‌توان شاخص‌هاي ياد شده در روابط دو كشور را به صورت تفكيك شده مورد بررسي قرار داد.این نوشتار به بررسی سیاست خارجی ایران و فرانسه وتاثیر آن برروابط دو کشور می پردازد.
چارچوب نظری
یکی از عوامل مهم در رشته روابط بین الملل فهم عوامل تاثیرگذار بر رفتار خارجی دولتهاست.یعنی اینکه چه عواملی باعث میشودکه بر فرض یک دولت به همکاری یا منازعه باسایر دولتها روی آورد . برای فهم این موضوع تمایز وتشخیص میان سیاست خارجی دولت ها از یک سو و روابط بین الملل از سوی دیگر حائز اهمیت است."سیاست خارجی تحت عنوان کلی نظریه های کنش[1]
[1]

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفا نظر خود را راجع به مطالب وبلاگ بفرماييد